برادرزادهی نازم؛ کودک هوشیار و نازنین؛
به همین بهانه میخواهم نکتههایی را در بارهی کودک بنویسم که برای بزرگان و اعضای خانواده به ویژه پدر و مادر در پیوند به کودکان شان خیلیها ارزنده و مهم است. این نکات ارزشمند و بنیادی، بیشتر توصیههای اخلاقیی استند که نقش مهمی در روند رشد، روان و شخصیت کودکان در آوان جوانی و بزرگسالی دارند و باید جدن در زندهگی روزمره و در برخورد با کودکان رعایت شوند.
۱- کودکان از ما میآموزند و پیروی میکنند. آنان رفتارهای ما را زیر نگاه ذرهبینی خویش دارند؛ پس در برخورد با کودکان باید مراقب رفتارها و گفتارهای ما باشیم. ما الگوی رفتاری آنان ایم و آیینهی شکلگیری پندار و کردار شان.
۲- کودکان را نهراسیم و از کودکهراسی جدن بپرهیزیم. بسیاری از مادران، پدران و اعضای خانوادهها به جای همراهی با کودکان و تعطیل موقت کار شان، آنان را از چیزهای موهومی میترسانند؛ به گونهی نمونه میگویند: نرو که میترسی، ده تاریکی نرو میترسی؛ آرام میشی یا پشکه سدا کنم؛ چُپ بشی اگه نی ده گیر ببو میتُمت؛ آرام میشی یا چوبه بیارم؛ چُپ شُو اگه نی داکتره سدا میکنم که بیایه پیچکاریات کنه و از این نمونهها دهها مورد زشتتر دیگر.
کودکهراسی اثرات ناگواری بر روان کودکان در بزرگسالی دارد. من باوجودی که عقلن باورمندم که مرده، کاری به کار آدم ندارد و کسی_ که بمیرد_ جز کالبد چیز دیگری نیست. همچنین با آنکه حالا میدانم و باور دارم که پشک یک حیوان و جن نیست که چهره عوض کرده به خانههای ما بیاید، با همهی این ملاحظات هم از مرده و هم از پشک در هنگام شب و در تاریکی به گونهی ناخودآگاه میترسم که علت آن آشکارا همان گفتهها و حکایتهای هراسناکی اند که در هنگام کودکی از بزرگان خانواده یا همبازیها و اطرافیانم شنیده بودم و تلیقنهایی نادرست شده بودم.
۳- کودکان را سرزنش و تحقیر نکنیم؛ به ویژه در حضور دیگران و در جمع همسن و سالان شان. این کار به شخصیت آنان در آوان جوانی و بزرگسالی خودکمبینی و ناتوانپنداری را نهادینه میکند و ابتکار عمل را از آنان میگیرد.
۴- کودکان را در جمع بزرگان احترام کنیم و حق صحبت را از آنان_ با این باور که در جمع بزرگان نباید خُردان صحبت کنند_ نگیریم و به هنگامی، که لب به سخنگفتن گشودند، نگوییم که خاموش باش یا به ایما و اشاره آنان را خاموش نسازیم. این کار جسارت آنان را در هنگام جوانی و بزرگسالی میکشد و کودکان را کمروحیه و خجالتی بار میآورد.
۵ - در حضور کودکانِ مان یکی را بر دیگری از لحاظ تفاوتهای جنسی و رفتاری و کنشی برتری ندهیم و در میان شان محبت، بذل رفتاری، هدیهها و توجه مان را به گونهی برابر تقسیم کنیم. چنین رفتاری با کودکان از شکلگیری عقده و کینه در آنها جلوگیری میکند و به جای آن مهرورزی و حس برابری و توازن را در آنان تقویت و نهادینه میکند.
۶ - در حضور کودکان از بهکارگیری ادبیات و سخنان ناستوده و غیر اغلاقی_ چون فحش، دشنام و ناسزاگفتن_ به همدیگر بپرهیزیم و آنان را نیز از مخاطبقراردادن چنین ادبیات و سخنان برحذر داشته باشیم.
۷- تا اندازهی ممکن و برابر با توان اقتصادی خود و خانوادهی خود کوشش کنیم تا خواستها و توقعات کودکان را در بخشها و اموری چون جامه، بازیچه، تغذیه و آموزش برآورده سازیم. این کار به روند رشد سالم و آرامش فزیکی و روانی آنان یاری میرساند.
۸ - در حضور آنان به همدیگر مهر بورزیم و مهربان باشیم تا آنان نیز مهربان و مهرورز و عاطفی بار بیایند.
۹- تا جایی، که امکان دارد، مانع کنشها و واکنشهای مثبت رفتاری و ابتکار عمل آنان نشویم و از گفتن جملهها و عبارات نکو»، نمیتانی»، نمیشه»، به تو چی و . بپرهیزیم تا به این ترتیب در ذهن و زبان آنان توانستن، خواستن و توانش و کوشش را ساری و جاری بسازیم.
۱۰- از بیان افکار منفی، خرافهباوری و رعایت سنتهای ناپسندیده و جاهلانه در پیشگاه آنان اجتناب کنیم تا به این ترتیب آنان را مانند خود نسازیم. کودکان را باید به مثبتاندیشی ترغیب کنیم و بینشهای روشن و اندیشیدن و خردورزی را به آنان بیاموزیم.
,آنان ,کودکان ,کار ,کنیم ,بزرگان , ,کودکان را ,آنان را ,را در ,با کودکان
درباره این سایت