محل تبلیغات شما

     

               سوژه‌ی دل

هرکس که می‌رود به تو مانند می‌کنم
دل را به پای رفتن تو بند می‌کنم

می‌دانم این‌که نیستی، در عالم خیال
پای تو را به پای او پیوند می‌کنم

هرکار را به وسعت اندیشه و خیال
هرکار را به چشم هنرمند می‌کنم

هستی کتاب هستی من، می‌زنم ورق
از برگه‌های خاطرت افرند می‌کنم

از چشم روزگار تو را می‌کنم نهان
اسپند می‌کنم، وَ بلابند می‌کنم

پنداشتی که شادم و لب‌خند می‌زنم
می‌گریم و به روی تو لب‌خند می‌کنم

می‌کارمت به کوچه و پس‌کوچه، در سرک
نقش تو را به سوژه‌ی دل بند می‌کنم

آسوده تا که کودک دل می‌شود، همیش
خود را فریب داده و ترفند می‌کنم

گفتی که چاق‌و‌چِله شدم، بی‌بهانه ام
کی دیده ای درون من ارچند می‌کنم 

بیزارم از خدا و رسولٍ قدیم شان
تو را رسولِ عشق و خداوند می‌کنم

               ۱۳۹۸/۸/۲۶

دستور و درست‌نویسی۷۱

دوبیتی‌هایی در پیوند به اهانت به بینی‌هزاره‌ها

دستور و درست‌نویسی۷۰

  ,تو ,بند ,دل ,پای ,لب‌خند ,    ,را به ,تو را ,به پای ,دل می‌شود،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها