سخنان اخیر تنویر از تنور داغ تعصب، تمامیتخواهی و بیخردی زبانه کشیده است.
سرانجام روشن شد که حلیم تنویر مجموعهی طنزی خر بیفرهنگ» خویش را برای خود نوشته بوده و مخاطباش خودش بوده. حلیم تنویر نه از حِلم و حلیمیت نشانی در رفتار و کردار خود دارد نه از مادهی تنویر، که نور» است، در ذهن، پندار و افکارش پدیدار است. از سالیان پیش، که او در وزارت اطلاعات و فرهنگ معین بود، با او از راه نوشتههایش آشنا شدم. نوشتههایی که بیشتر در محور زبان، تعصبات زبانی، پارسیستیزی و جدایی پارسی و دری بود. او از قماش یون، طاقت، اصولی و سلطانزوی است و با قلم و گفتار، شمشیر عبدالرحمانخانی میزند و رویای گلمحمد خانِ مُهمندی در سر میپروراند. در حقیقت تنویر، طاقت، یون، اصولی و سلطانزوی زبانِ دل غنی استند و زادهی یک تفکر اند. اینها میگویند و غنی عمل میکند؛ اما کسانی مانند تنویر و طاقت و یون از اندازه، معیار و آمار عملکرد غنی ناخشنود اند و میخواهند که آقای غنی فراتر از این برود و خواستهها و خوابهای آنان را زود برآورده سازد.
از سخنان اخیر تنویر روشن میشود که او از تعصب، نبود تحمل و کندی روندِ اجرایی پاکسازی قومی و دیگرستیزی، درد میکشد و این سخنان او از تنور داغ تعصباش زبانه کشیده است. او عقدهمند است و کولهبار تعصب و عقده را تا اینجای زمان بر کوهان خریتاش حمل کرده و با جازدنِ خود در هیأت یک نویسنده، فرهنگی و روشنفکر، این عقدهها و تعصبات جانکاه را پنهان کرده است و سرانجام در عالم فراموشی این نقاب برساختهی شخصیت فرهنگی و علمی از روی مبارک افتیده و عقدهها و تعصباتِ متراکم ناگهان ترکیده.
او سوراخ دعای راهِ حلِ بحران کشور و رسیدن به وحدت ملی را گم کرده است و غافل مانده است که رسیدن به وحدت ملی با ابزار وحدت قومی و سلطهی تباری ممکن نیست. خوب بود که آقای تنویر به جای عقدهی تاریخی، حافظهی تاریخی میداشت تا میدانست که با کشتنها و ازدواجهای اجباری و ساختن حرمسراها از دختران اقوام دیگر نه به وحدت ملی (وحدت قومی) میرسیم نه نسل یک قوم ریشهکن میشود. اگر این کار ممکن میبود حالا آقای تنویر آرزوهای امروز خود را چنین بیپرده نمیگفت و تا این اندازه ماهیت و منِ هیولایی خود را روشن نمیکرد.
دیدگاه من این است که تنویر و همانندان و همباوران او بزرگترین دشمنان پشتونهای شریف کشور ما استند. او و همباورانش بقا و لقا، برتری و مهتری و سلامت و جلالت پشتونها و زبان پشتو را در حذف، تحقیر، تضعیف زبان و فرهنگ دیگران، بردهداری ستیزه و تسلط بر دیگران میدانند. در حالی که قومگرای واقعی و بامنطق کسی است که به جای ستیزه با دیگران و دیدن خواب نیستی و اسارت دیگران به پالودهکردن خود و فرهنگ خود میپردازد و خواب کشتن، و تخلیهی غرایز را نمیبیند.
تنویریان باید به جای داروغهگی و رصد زبان، فرهنگ و هستی و هویت دیگران به تنویر ذهن خود و ذهن همتباران خود بپردازند و در جغرافیای ذهنی و تباری خود چراغهای دانش و کوشش را بیفروزند و در آن حیطه و حوالی به نبرد نادانی و سنت بروند. تنویریان و یونیان باید طاقت و تحمل حضور دیگران را داشته باشند و به اصول انسانی و حقوق بشری پابند باشند نه به توهم اصولیان و مومندیان. اگرنه تا ابد در تاریکی تعصب و حقارت و حسرت خواهند ماند و خواب سلطانیی از جنس هما و عنقا دیدهدیده خواهند مرد.
راه بنیادی رسیدن به وحدت ملی تَنَوُّر(روشنگری)، تنوع و تکثر است نه تهَوُّع و تعصب. راه رسیدن به وحدت ملی و ملتشدن پذیرندهگی، انعطافپذیری و تساهل و مداراست نه تعصب و تسلط. حلیم تنویر باید با الهام از نام و تخلصاش هم در برابر دیگران حلیم باشد هم به تنویر ذهن خود بپردازد. کاری را، که او پیشنهاد کرده است، پیش ازین در دل تاریخ چنگیزیان و عبدالرحمان خان در اینجا و احمدشاه ابدالی و سلطانمحمود در سرزمین هند کرده اند اما امروز جز نام و خاطرهی بدِ تعرض، ، قساوت و چپاول از آنان در افکار ما و برگههای تاریخ نمانده است. چنگیزیان به هزاران و دهها هزار دختر بلخی و هراتی کردند؛ اما امروزه میبینیم مدنیت پارسی و بلخی و هراتی با اصالت خود پابرجاست و نسلهای امروز بلخی و هراتی مغولی نشده اند.
جناب تنویر و تنویریان بینور و بیمعرفت!
رویای کشتن دوستمها، محققها، حکمتیارها و ربانیها را از سر بیرون کنید؛ آنها را در بستر نابخردی، انحصار، فساد، نبود قانونیت، خودکامهگی، قومگرایی، نابرابری و تعصب بیشتر از این نپرورانید و چاقوچِله. اگر این بستر نامیمون را پالوده و انسانی نسازید، هزاران هزاره، اوزبیک، پشتون و تاجیک دیگر در نقش محقق، دوستم، حکمتیار و صلاحالدین ربانی سرخواهند زد و به میدان خواهند آمد.
در ت همه چالشها با تیوری توطئه و ترور برطرف نمیشوند. گاه باید از خرد ی، مدیریت منعطف و عواطف انسانی نیز کار گرفت و باورمند به فرهنگها، هستیها و هویتهای گونهگون و ساختارهای اجتماعی و مدنی امروز شد. دوران سلطه و استیلا و مهتری و کهتری سرآمده است. جامعهی امروزِ ما و جهان به یکرنگسازی نه، به رنگینکمان یک رنگ انسانی و حقوق بشری نیاز دارد. دختر هزاره را به اکراه به پشتون ندهید، مدنیت و شعور شهروندی پشتون را چنان بالا ببرید که همسنگ دختر هزاره شود و آن گاه دختر هزاره به رغبت خود بچهی پشتون را به همسری برگزیند و به همین گونه روند وارونه و ضربدَر اختلاط مدنی، اجتماعی و شهروندی همه اقوام با یکدیگر.
پ.ن: تنویر با ارتکاب این گناه آشکار و نبخشودنی مستحق مجازات و تنبیه است.
,تنویر ,وحدت ,دیگران ,کرده ,تعصب , ,وحدت ملی ,به وحدت ,رسیدن به ,است و
درباره این سایت