ولگردی شامگاهی در کوچههای منتظر
کافیست تو خوش باشی
بسیار شدم ویران، کافیست تو خوش باشی
در پای غمت نالان، کافیست تو خوش باشی
من کفر قسمخورده، با باور نوروزی
تو غرقِ شطِ ایمان، کافیست تو خوش باشی
فرهادی عشق تو، در کوه المهایم
شیرینیِ کامِ جان، کافیست تو خوش باشی!
خیامی شکهایم، در پای خرد پایم
محجوبهٔ۱ با قرآن، کافیست تو خوش باشی!
یک شهر غزل هستم، شیداییِ شور تو
با چاشنیِ دوران، کافیست تو خوش باشی
من صبح ستوهیده، حماسهٔ شب دیده
تو شام و لب خندان، کافیست تو خوش باشی
فرغانه و کولابی، سیراب و سرِ آبی،
من مثل سرابستان، کافیست تو خوش باشی
سونامیِ فریادم، در ساحل وامانده
آماجِ تبِ طوفان، کافیست تو خوش باشی
میمیرم و میخندم، انگار فرحمندم
تا تو نشوی گریان، کافیست تو خوش باشی
در شهر غمت شاعر، ولگرد خیابانیست
تا مقصد بیپایان، کافیست تو خوش باشی
ب.ب»
۱۳۹۵/۸/۲۸
,تو ,کافیست ,خوش ,غمت ,باشیدر , ,کافیست تو ,تو خوش ,خوش باشیدر ,خوش باشیمن
درباره این سایت